مؤسسه تحقیقات فنی و مهندسی کشاورزی
تحقیقات مهندسی صنایع غذایی
2645-4513
12
1
2011
05
22
Effect of Suspended Sediment on Friction in Polyethylene Pipes
اثر بار رسوبی معلق بر ضریب افت انرژی در لولههای پلی اتیلن
1
16
100293
10.22092/jaer.2011.100293
FA
کوثر
گرجی
دانشجوی کارشناسی ارشد
محمدحسین
امید
دانشیار گروه مهندسی آبیاری و آبادانی دانشگاه تهران
صلاح
کوچک زاده
استاد گروه مهندسی آبیاری و آبادانی دانشگاه تهران
Journal Article
2009
09
05
The results of an experimental study on the effect of sediment laden flow on hydraulic resistance in a smooth pipe are presented. The experiments were carried out in two horizontal PE pipe flow systems of 66 and 80 mm in diameter. Flows of volumetric concentrations of 0.1% to 5% and particle diameters of 0.04, 0.064, 0.15, 0.25, 0.72 mm were studied in the experiments. The results are compared with the flow resistance of clear water flow in smooth pipes. These results showed that the presence of suspended sediment in the flow where the Reynolds number is low may increase the head loss up to 125% for an 80 mm smooth pipe. The results also confirm an increase in flow resistance with an increase in volumetric concentration and particle diameter. In some experiments with high Reynolds numbers, sediment transport caused a decrease in pressure drop to less than that of clear water flow. Increasing the Reynolds number may decrease the effect of sediment concentration on head loss so that the number approaches that of clear water flow resistance.
در آبگیری از رودخانهها همواره ذرات رسوب به همراه آب بهصورت بارهای کف و رسوبات معلق وارد تأسیسات انتقال و تنظیم آب میشوند و تغییراتی در شرایط جریان لولهها و کانالها ایجاد میکنند. این تحقیق با هدف بررسی تأثیر رسوبات معلق بر میزان افت انرژی در لولههای صاف انجام شده است. بدین منظور آزمایشهایی با مخلوط آب و رسوب با غلظتهای 1/0 تا 5 درصد حجمی ذرات رسوب ریزدانه با قطرهای میانه 04/0، 064/0، 15/0، 25/0، و 72/0 میلیمتر در دو سری سیستم لولة پلیاتیلن با قطرهای داخلی 66 و 80 میلیمتر انجام گردید. نتایج نشان داد وجود رسوب در جریان آب در اعداد رینولدز پایین تأثیر قابل توجهی بر میزان افت بار در لولههای صاف دارد به گونهای که افزایشی تا 125درصد را نسبت به آب صاف نشان میدهد. نتایج همچنان نشان داد که مقدار افت انرژی با افزایش غلظت و قطر ذرات به میزان قابل توجهی افزایش مییابد. با افزایش عدد رینولدز تأثیر بار رسوبی بر افت کاهش یافته و مقدار آن به افت آب خالص نزدیک میشود. در برخی موارد، در اعداد رینولدز بالا، حضور بار رسوبی موجب کاهش افت انرژی، تا کمتر از مقدار آن برای آب صاف نیز میگردد.
مؤسسه تحقیقات فنی و مهندسی کشاورزی
تحقیقات مهندسی صنایع غذایی
2645-4513
12
1
2011
05
22
Improving Irrigation Management for Hybrid Maize Seeds in Kerman Province Using a SWAP Model
بهبود مدیریت آبیاری هیبریدهای ذرت دانهای در ارزوئیه کرمان با استفاده از مدل SWAP
17
32
100294
10.22092/jaer.2011.100294
FA
نادر
کوهی چله کران
عضو هیئت علمی بخش تحقیقات فنی و مهندسی کشاورزی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی کرمان
امیر
اسلامی
عضو هیئت علمی بخش تحقیقات فنی و مهندسی کشاورزی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی کرمان
رسول
اسدی
دانشجوی کارشناسی ارشد آبیاری و عضو باشگاه پژوهشگران جوان واحد کرمان
Journal Article
2009
12
22
This research was carried out on corn in the Orzuiyeh region of Kerman province over two consecutive seasons (2005-6 to 2007-8). The experiment was done as a split plot with a completely randomized block design and four replications. Four levels of consumed water (60%, 80%, 100% water requirement, water use based on regional custom) and three varieties (404SC, 700SC, 704SC) were the main factors and the sub-plots, respectively. The measured parameters included irrigation water volume, grain yield, and leaf area index. The results of the SWAP model indicated that a relatively good correlation existed between observation and calculated data, with irrigation treatment values being close to potential evapotranspiration. There were also significant differences between observation and calculated data for the varieties. These differences were observed in values obtained for grain yield and leaf area index. In conclusion, the corn variety 704SC was more suitable than the other varieties for Orzuiyeh region. Considering the salinity of the water available for irrigation (EC = 4 dS/m<sup>2</sup>) in the region, 1100 mm per m<sup>2</sup> of water was required to produce the highest relative grain yield. The results also showed a 7% decline in crop production for every increase of 2 dS/m<sup>2</sup> in salinity.
پژوهش حاضر بر روی محصول ذرت در ارزوئیه کرمان بهمدت دو سال متوالی 85-84 و 86-85 انجام گرفت. آزمایش بهصورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 4 تکرار که در آن مقدار آب مصرفی در4 سطح بهعنوان فاکتور اصلی (60، 80، و 100 درصد نیاز آبی ذرت و آبیاری بر اساس عرف منطقه) و رقم در سه سطح (سینگل کراس 404، 700، و 704) بهعنوان فاکتور فرعی انجام شد. دادههای اندازهگیری شامل حجم آب آبیاری، عملکرد دانه و شاخص سطح برگ بودند. نتایج حاصل از اجرای مدل SWAP نشان داد که همبستگی نسبتاً خوبی بین دادههای مشاهداتی و محاسباتی وجود دارد، بهطوریکه مقادیر تیمارهای آبیاری نزدیک به مقادیر تبخیر و تعرق بالقوه بهدست آمد. همچنین اختلافاتی بین دادههای مشاهداتی و محاسباتی با مدل مربوط به رقمهای مورد استفادۀ ذرت وجود داشت. این اختلافها در هر دو پارامتر میزان عملکرد و شاخص سطح برگ مشهود بودند. بههرحال در شرایط آب و هوایی سالهای 85 و 86 در منطقۀ مورد تحقیق رقم ذرت سینگلکراس 704 نسبت به سایر ارقام مناسبتر تشخیص داده شد. با توجه به شوری آب آبیاری ( EC=4<br /> دسیزیمنس بر متر) میزان آب آبیاری مورد نیاز برای حصول بیشترین عملکرد نسبی 1100 میلیمتر ( 11000 متر مکعب در هکتار) بهدست آمد. همچنین بررسی شوریهای مختلف نیز میزان کاهش محصول را، به ازای افزایش 2 دسیزیمنس بر متر شوری، 7 درصد نشان داد.
مؤسسه تحقیقات فنی و مهندسی کشاورزی
تحقیقات مهندسی صنایع غذایی
2645-4513
12
1
2011
05
22
Simulation of Neutral and Non-Sorptive Breakthrough Curves Using Soil Hydraulic Parameters
شبیه سازی منحنی رخنه عناصر خنثی و غیر جذبی با استفاده از پارامترهای هیدرولیکی خاک
33
44
100296
10.22092/jaer.2011.100296
FA
علی
دیندارلو
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد
علیرضا
سپاسخواه
استاد گروه آبیاری و زهکشی دانشکده کشاورزی، دانشگاه شیراز
Journal Article
2010
01
05
Solute transport processes are affected by soil pore water velocity distribution. Pore size distribution, which can be used to infer pore water velocity distribution, can be estimated from a soil water retention curve (n). In this study, a solute breakthrough curve was simulated using soil hydraulic parameters in four different soils. To evaluate the proposed model, predictions were compared to that of the measured soil water characteristics and solute breakthrough data. A breakthrough curve contains two soil hydraulic parameters, one relating to pore size distribution (n), obtained from the soil water retention curve, and pore connectivity (m). In this study, m was in the range of -2 to -5. The silt content of the soil can play an important role in determining pore connectivity, so an equation is proposed for the relationship between soil silt content and pore connectivity.
فرایند انتقال املاح از توزیع سرعت آب در محیط متخلخل خاک تأثیر میپذیرد و توزیع اندازه منافذ خاک از منحنی مشخصه آب خاک به کمک ضریب n یا نمای معادله منحنی مشخصه قابل پیشبینی است که میتواند در استنتاج توزیع سرعت آب در منافذ استفاده شود. در این مطالعه منحنی رخنه عناصر خنثی و غیر جذبی با استفاده از پارامترهای هیدرولیکی خاک برای چهار خاک با بافتهای مختلف شبیهسازی شد. برای ارزیابی شبیهسازی منحنی رخنه، نتایج آن با منحنی رخنه اندازهگیری شده، مقایسه شد. منحنی رخنه به دو پارامتر هیدرولیکی خاک بستگی دارد، یکی پارامتر توزیع اندازه منافذ خاک (n) است که این پارامتر از منحنی مشخصه آب خاک بهدست میآید و دیگری پارامتر مربوط به پیوستگی خلل و فرج(m, Pore connectivity) است. در این شبیهسازی مقادیر m برای خاکهای مختلف بین 2- و 5- تعیین گردید. همچنین درصد سیلت در نمونه خاکها، نقش مهمی در تعیین پارمتر پیوستگی خلل و فرج (m) داشته است. براین اساس معادلهای نیز بین میزان سیلت خاک و مقدار m برای خاکهای مختلف ارائه گردید.
مؤسسه تحقیقات فنی و مهندسی کشاورزی
تحقیقات مهندسی صنایع غذایی
2645-4513
12
1
2011
05
22
Investigation of Freeze Dryer Performance Using Numerical Simulation
بررسی عملکرد خشک کن انجمادی به کمک شبیه سازی عددی
45
58
100298
10.22092/jaer.2011.100298
FA
محمدرضا
شهداد
دانش آموخته کارشناسی ارشد مهندسی شیمی دانشگاه اراک
مرتضی
خان احمدی
عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اصفهان
علیرضا
فضلعلی
عضو هیئت علمی گروه مهندسی شیمی دانشگاه اراک
Journal Article
2010
01
09
A mathematical model was developed for freeze drying in which the dimensions and specifications of the condenser were considered for the first time. An appropriate program was written using MATLAB to solve model equations and simulate the process. The software successfully simulated the drying data of a suspension of 20% milk recorded in a lab scale freeze dryer. The simulator was then used to investigate the effect of dryer specifications on the timing of primary and secondary drying stages. The results showed that primary drying time is proportional to sample thickness squared, but the secondary drying time is less dependent. Condenser temperature nonlinearly affects both drying times. Dependency weakens with an increase in drying chamber temperature and eventually disappears at chamber temperatures above 255K for primary and 330K for secondary stages. The results also showed that a decrease in the condenser heat transfer area from 2 to 0.5 m<sup>2</sup> per kg of initial water will increase secondary stage drying time from 11 to 12 hours.
یک مدل ریاضی برای فرایند خشککن انجمادی توسعه یافتهاست که در آن برای نخستین بار ابعاد و مشخصات چگالنده نیز درنظر گرفته شدهاست. براساس این مدل نرمافزار شبیهساز در محیط MATLAB نوشته شد و کارائی آن در مقایسه با دادههای تجربی خشک کردن سوسپانسیون 20درصد جامدات شیر بهدست آمده از یک خشککن انجمادی آزمایشگاهی با موفقیت، مورد آزمایش قرار گرفت. از این نرمافزار برای تعیین تأثیر مشخصات خشککن بر مدتهای مراحل اول و دوم خشکشدن استفاده شد. براساس نتایج شبیهسازی، مدت زمان مرحله اول با توان دوم ضخامت لایه خشک شونده متناسب است در حالیکه مدت مرحله دوم وابستگی ضعیفتری به ضخامت دارد. اثر دمای چگالنده بر مدتهای مراحل اول و دوم، ناخطی است. این تأثیر، با افزایش دمای محفظه خشککن کاهش یافت بهطوریکه در دمای بالاتر از 255 درجة کلوین در مرحله اول و بالاتر از 330 درجة کلوین در مرحله دوم مدت خشک شدن، مستقل از دمای چگالنده میشود. همچنین در شرایط شبیهسازی، کاهش سطح انتقال گرمای چگالنده از 2 به 5/0 مترمربع به ازای هرکیلوگرم آب جداشده در مرحله دوم، موجب افزایش مدت خشک شدن از 11 ساعت به 12 ساعت میشود.
مؤسسه تحقیقات فنی و مهندسی کشاورزی
تحقیقات مهندسی صنایع غذایی
2645-4513
12
1
2011
05
22
Changes in Physical and Biochemical Traits in Native Summer-Ripening Apple Cultivars during Cold Storage
روند تغییرات صفات فیزیکی و زیست شیمیایی میوه ارقام بومی تابستانه سیب (Malus domestica Borkh.) در سردخانه
59
70
100300
10.22092/jaer.2011.100300
FA
مهدی
عشقی
دانشجوی کارشناسی ارشد گروه باغبانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران
حسن
حاج نجاری
استادیار واحد دانه دارها، بخش تحقیقات باغبانی موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر
سیامک
کلانتری
استادیار گروه باغبانی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
سیما
دامیار
کارشناس ارشد واحد دانه دارها، بخش تحقیقات باغبانی موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر
ولی اله
رسولی
کارشناس ارشد و مربی، موسسه اصلاح و تهیه نهال و بذر، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی قزوین
Journal Article
2010
07
21
Research was carried out in 2007 on 7 native summer-ripening apple cultivars grown in Kamal Abad Karaj Research Station. The 16 year-old plants were grafted onto seed rootstocks. The cultivars were Ghandak-e-Kashan, Golab-e-Isfahan, Golab-e-Kohanz, Mashad, Assali, Ghermez-e-Rezaieh and a new cultivar--Koli-e-Mahallat (syn. ESCR). The aim of the study was to identify changes in qualitative and quantitative traits occurring during cold storage of summer-ripening apples to determine their genetic potential. The fruits were harvested in two stages. The period of cold storage was predetermined to minimize cold storage time for early cultivars and was set at 4, 8, and 16 weeks based on ripening class. The testing intervals were weekly, bi-weekly and 4-weekly testing, respectively. The temperature and relative humidity of the cold storage room were fixed at 0° ± 0.5° C and 80% ± 10%, respectively. Physical and biochemical traits under investigation included weight, firmness, total soluble solids (TSS), titrable acids (TA), pH and flavor index (defined as the ratio of TSS/TA). The results showed that cultivar and harvest time had significant differences. The least loss of fruit weight was observed in Koli-e-Mahallat at the end of cold storage of the first harvest samples. However, for the second harvest, it was recorded in all the cultivars except Golab-e-Isfahan. The greatest firmness registered in Golab-e-Isfahan at the end of cold storage and in Ghandak-e-Kashan and Ghermez-e-Rezaieh for the second harvest. At the end of cold storage, the highest TSS (>12%) was recorded for Golab-e-Kohanz; highest pH (<4) and TA values (>40%) for Mashad. Assali and Golab-e-Kohanz had the highest flavor index (TSS/TA>60%) at the end of cold storage for the first harvest. Koli-e-Mahallat, Assali, Golab-e-Isfahan and Golab-e-Kohanz had the highest values for the second harvest.
این پژوهش در سال 1386 بهمنظور شناسایی تغییرات برخی صفات طی دوره انبارمانی میوه، بر درختان 16 ساله پیوند شده بر پایههای بذری 7 رقم سیب بومی زودرس تا متوسط رس شامل' <em>قندک کاشان</em>'، ' <em>گلاب اصفهان</em>'، '<em>مشهد</em>'، ' <em>گلاب کهنز</em>'،'<em>عسلی</em>'<em>، </em>' <em>قرمز رضائیه</em>' ورقم جدیدگل بهار پرورش یافته در ایستگاه تحقیقات باغبانی کمالآباد کرج انجام شد. به این منظور میوهها طی دو مرحله برداشت شد. طول دوره نگهداری در سردخانه با توجه به امید کمتر به طولانی بودن دوره انبارمانی میوه در ارقام زودرستر، بر حسب درجه زودرسی به ترتیب 4، 8، و 16 هفته و فواصل زمانی انجام آزمایشها 1، 2، و 4 هفته تعیین گردید. میوهها در دمای 5/0 ± 0 درجه سلسیوس با رطوبت نسبی 10 ± 80 درصد نگهداری شدند. صفات فیزیکی و زیست شیمیایی مورد ارزیابی کاهش وزن، سفتی بافت، مواد جامد محلول (TSS)، اسیدیته قابل عیارسنجی (TA)، اسیدیته (pH)، و شاخص طعم (TSS/TA) بودند. نتایج نشان دادند که اثر رقم و مرحله برداشت بر صفات اندازهگیریشده در طول مدت نگهداری در سردخانه معنیدار بوده است. کمترین کاهش وزن در پایان دورة نگهداری در سردخانه در مرحلة اول برداشت در رقم گل بهار بود ولی در مرحله دوم برداشت، این کاهش بهجز '<em> گلاب اصفهان</em>' در همه ارقام مشاهده شد. از نظر سفتی بافت میوه در مقطع پایانی آزمایش،' <em>گلاب اصفهان</em>' در هر یک از دو مرحله اول و دوم برداشت، و دو رقم <em>قندک کاشان</em> و <em>قرمز رضائیه</em> با بالاترین سطح در مرحله دوم برداشت تفاوت معنیداری نسبت به دیگر ارقام داشتند. در پایان دورة انبارمانی در سردخانه، بیشترین مواد جامد محلول ( º12<Brix) در گلاب کهنز، فشار هیدروژن یونی زیاد و سطح اسیدیته پایین (4>pH) و اسیدیته قابل عیارسنجی زیاد بیش از 40 درصد در رقم <em>مشهد</em> مشاهده گردید. در پایان مدت نگهداری در سردخانه، بیشترین مقدار شاخص طعم بیش از 60 درصد در مرحله اول برداشت در '<em>عسلی</em>' و '<em> گلاب کهنز</em>' و در مرحله دوم برداشت در رقم جدید گل بهار، '<em>عسلی</em>'،'<em> گلاب اصفهان</em>'، و ' <em>گلاب کهنز</em>' اتفاق افتاد.
مؤسسه تحقیقات فنی و مهندسی کشاورزی
تحقیقات مهندسی صنایع غذایی
2645-4513
12
1
2011
05
22
Effects of Rotary Speed, Mixing Temperature and Time on Quality and Quantity of Oil Extracted from Olives (Roughany)
Using a Hammer Crusher
اثرات سرعت دورانی خردکن چکشی، دما و زمان هم زدن بر کمیت و کیفیت روغن زیتون رقم روغنی
71
82
100301
10.22092/jaer.2011.100301
FA
نسیبه
ایزدی خواه
دانشجوی کارشناسی ارشد
حسین
مبلی
استاد دانشکده مهندسی و فناوری کشاورزی دانشگاه تهران
عباس
اکبرنیا
عضو هیئت علمی سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایران
حجت
احمدی
استادیار دانشکده مهندسی و فناوری کشاورزی دانشگاه تهران
شاهین
رفیعی
دانشیار دانشکده مهندسی و فناوری کشاورزی دانشگاه تهران
Journal Article
2009
09
14
Olive oil extraction methods and technology can affect the quality and quantity of the extracted oil. In this study, qualitative and quantitative parameters were investigated for oil extracted using a hammer crusher at 720 and 1450 rpm at 30°, 40°, 60° C mixing temperatures. The data were analyzed using a complete randomized block factorial design using SPSS software with three replications. The results showed that increasing the temperature and rotary speed had more effect on acidity than did time. The only factor affecting peroxide content was mixing unit temperature. For quantitative parameters, increasing time and mixing temperature resulted in a reduction of the pomace moisture content (increasing quantity). Also, increasing time, mixing temperature and rotational velocity of the crusher resulted in decreased fat content (increased quantity). Hence, to obtain high quality oil, itis recommended that oil extraction be carried out at 30°C mixing temperature and 720 rpm crusher rotary speed for 20 min mixing time.
چگونگی استحصال روغن زیتون میتواند بر کیفیت و کمیت روغن اثرگذار باشد. در این پژوهش روغن بهدست آمده از خردکن چکشی در سرعتهای دورانی 720 و 1450 دور بر دقیقه، دماهای همزدن 30، 45، و 60 درجه سلسیوس و زمان<br /> همزدن 10، 20، و 30 دقیقه از نظر کمی (رطوبت و چربی) و کیفی (اسیدیته و پراکسید) بررسی و دادههای آزمون حاصل از آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با استفاده از نرمافزار SPSS با سه تکرار تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که افزایش دما و سرعت دورانی خردکن، در مقایسه با زمان همزدن تأثیر بیشتری بر اسیدیته دارد و تنها عامل تأثیرگذار بر پراکسید، دمای واحد همزن است. در مورد پارامترهای کمی، افزایش دما و زمان همزدن، منجر به کاهش رطوبت تفاله شد (افزایش کمیت) و میزان چربی تفاله نیز با افزایش سرعت دورانی خردکن، افزایش دما، و مدت زمان همزدن کاهش یافت (افزایش کمیت). نتایج نشان میدهد که برای بهدست آوردن روغن با کیفیت بالا بهتر است، روغن در دمای 30 درجه سلسیوس و سرعت دورانی720 دور در دقیقه برای خردکن چکشی و زمان 20 دقیقه برای همزدن استحصالی شود.
مؤسسه تحقیقات فنی و مهندسی کشاورزی
تحقیقات مهندسی صنایع غذایی
2645-4513
12
1
2011
05
22
The Effect of Conventional and Conservation Tillage on Forage Corn Yield in a Barley-Corn Rotation
تأثیر خاکورزی مرسوم و حفاظتی بر عملکرد ذرت در تناوب جو ذرت
83
96
100302
10.22092/jaer.2011.100302
FA
اردشیر
اسدی
عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اصفهان
مجتبی
یحیی آبادی
عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اصفهان
اورنگ
تاکی
عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اصفهان
Journal Article
2010
02
14
High intensity evaporation from the soil surface due to low air humidity and poor soil structure and organic matter are constraints of agriculture in arid and semi-arid regions of Iran. Regionally, maintaining plant residue with tillage management is one method to improve these conditions. In this study, for a barley-corn rotation, four barley residue management methods for standing stubble (burning, burying, incorporating and leaving on the surface) were compared over four years at Isfahan Kabootar Abad Agricultural Research Station. The experiment was conducted using a randomized complete block design with six treatments and three replications. The tillage treatments for corn (second crop) were applied to the same plot every year and the plots were conventionally plowed every year for the first crop (barley). The first year results showed that no-tillage treatments reduced the yield due to insufficient contact of seed and soil which caused an inadequate number of seedlings per square meter. However, providing better seed-soil contact in subsequent years resulted in no significant difference in the yield of the no-tillage treatment with other treatments. There was also no significant difference in yield and other crop establishment parameters between the other treatments during the four years of the study. Incorporation, leaving the residue on the surface and burying to a depth of 25 cm resulted in 20%, 18%, 13% increases, respectively, in the average organic matter compared with burning after four years of testing. Results also showed that the earthworm population under the conventional method was significantly lower than for the no-till and reduced-till treatments. No significant difference in root dry weight to a depth of 60 cm was observed between treatments. After four years, the results of the study indicated that the forage corn production under no-tillage and reduced tillage had no adverse effect on biomass yield and can be an alternative method to the current tillage method. Therefore, an annual compilation system that combines conventional tillage for barley and reduced tillage for corn production (after barley) is an alternative to reduce soil moisture evaporation in summer, increase soil organic matter and improve soil structure (increase population of earthworms) instead of conventional tillage operations.
شدت بالای تبخیر از سطح خاک به علت درجه حرارت بالای محیط و پایین بودن رطوبت نسبی هوا، فقیر بودن خاک از نظر مواد آلی و ناپایداری ساختمان خاک از شاخصههای مناطق خشک و نیمه خشک ایران محسوب میگردد. به نظر میرسد در یک مدیریت منطقهای حفظ و نگهداری بقایای گیاهی با عملیات خاکورزی در صورت عدم تأثیر منفی بر عملکرد محصول میتواند به مثابه روشی در بهبود شرایط اشاره شده مؤثر باشد. به همین منظور برای تناوب زراعی یکساله جو-ذرت (دو محصول زراعی در یکسال) 4 مدیریت بقایایگیاهی ایستاده جو شامل: سوزاندن، مدفونکردن، مخلوطکردن و نگهداری در سطح خاک در قالب 4 تیمار خاکورزی روی تعدادی از شاخصهای گیاهی ذرت و خاک مورد آزمون قرارگرفتند. آزمایش در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی و در 3 تکرار از سال1380 به مدت 4 سال زراعی در ایستگاه تحقیقاتی کبوترآباد اصفهان در خاک با بافت لوم رسی سیلتی انجام گرفت. عملیات خاکورزی برای محصول جو در هر سال به روش مرسوم وتیمارهایمدیریت بقایای گیاهی(خاکورزی) در ذرت در کرتهای ثابت اعمال شدند. کاشت در تیمارهای خاکورزی شده با ردیفکار مرسوم و در تیمار بیخاکورزی با ماشین کاشت مخصوص این سیستم انجام شد. نتایج سال اول آزمایش نشاندهنده کاهش عملکرد ذرت در تیمار حفظ بقایای گیاهی جو در سطح خاک (بیخاکورزی) نسبت به روشهای دیگر بود. از آنجایی که عدم دستیابی به تعدادمطلوب بوته در واحد سطح به دلیل عدم تماس کافی بذر با خاک علت این کاهش عملکرد شناخته شد، در سالهای بعد با تأمین تماس بیشتر بذر با خاک دستیابی به تعداد مطلوب بوته در واحد سطح امکانپذیرگردید. این امر باعث شد که در سالهای دوم به بعد تفاوت معنیداری در عملکرد محصول و شاخصهای استقرار گیاهی در بین تیمارهای آزمایش مشاهده نگردد. متوسط میزان موادآلی خاک در عمق 10-0 سانتیمتری بعد از 4 سال در روشهای مخلوطکردن، نگهداری در سطح خاک و مدفونکردن بقایا به ترتیب حدود 20، 18، و 13 درصد نسبت به سوزاندن بقایای گیاهی افزایش نشانداد. همچنین جمعیت کرمهای خاکی در تیمار سوزاندن بقایا (خاکورزی مرسوم) به طور معنیداری کمتر از تیمارهای حفظ بقایای گیاهی بود. تفاوت معنیداری در وزن خشک ریشه تا عمق 60 سانتیمتری در بین تیمارهای آزمایش مشاهده نگردید. نتایج چهار ساله آزمایش نشان داد که تولید ذرت علوفهای بعد از جو، به هر دو روش حفظ بقایای جو در سطح (در صورت تأمین تماسکافی بین بذر و خاک) و یا مخلوطکردن بقایای گیاهی با خاک سطحی (کمخاکورزی) بدون تأثیر منفی بر عملکرد محصول امکانپذیر است. بنابراین یک سیستم تلفیقی یکساله شامل ترکیبی از خاکورزی مرسوم برای جو و بیخاکورزی یا کمخاکورزی برای تولید ذرت (بعد از جو)، میتواند به عنوان یک سیستم جایگزین با توجه به افزایش مواد آلی خاک، بهبود فعالیت بیولوژیکی خاک (افزایش جمعیت کرمهای خاکی) برای عملیات خاکورزی مرسوم پیشنهاد گردد.
مؤسسه تحقیقات فنی و مهندسی کشاورزی
تحقیقات مهندسی صنایع غذایی
2645-4513
12
1
2011
05
22
Investigating and Modeling Water Absorption at Different Temperatures
and its Effect on Grinding Date Pits
بررسی و مدلسازی فرایند جذب آب در دماهای مختلف و تأثیر آن بر آسیاب کردن هسته خرما
97
108
100304
10.22092/jaer.2011.100304
FA
احمد
غضنفری مقدم
دانشیار پژوهشکده باغبانی دانشگاه شهید باهنر کرمان
مطهره
واعظی زاده
دانشجوی کارشناسی ارشد بخش مهندسی ماشینهای کشاورزی
شهین
نوربخش
عضو هیئت علمی پژوهشکده باغبانی دانشگاه شهید باهنر کرمان
Journal Article
2010
07
24
Part of the process of feed preparation or oil extraction for date pits is to soak the pits in water. Soaking softens the pits and reduces the required milling energy. In this research, the effects of water temperature at 25°, 35°, 55° and 65°C on water absorption and grinding of the date pits was investigated. The water absorption curves indicated that the rate of absorption and the final moisture content of the pits increased as the water temperature increased. The final moisture content of the pits for these temperatures were 59%, 62%, 71% and 73% w.b., respectively. Modeling water absorption using analytical, Page and exponential models indicated that the three models showed good fit with the experimental data (<em>R</em><sup>2</sup>>0.95). The best results were obtained using the Page model with <em>R</em><sup>2 </sup>= 0.99. The results of grinding the pits indicted that the average diameter of the ground particles decreased as soaking time and temperature of the water increased. A logarithmic model was defined to express the diameter of the particles as a function of grinding time. The presented model fit well with the experimental data (<em>R</em><sup>2</sup>>0.98).
در فرایند تهیه خوراک دام یا روغن از هسته خرما ابتدا آن را میخیسانند تا هسته نرم شود و انرژی کمتری صرف آسیاب کردن آن گردد. در این پژوهش به بررسی اثر دمای آب در چهار سطح 25، 35، 55، و 65 درجه سلسیوس در میزان جذب آب و قطر ذرات آسیاب شدة هسته خرما پرداخته شده است. بررسی روند جذب آب توسط هسته خرما نشان میدهد که با افزایش دمای آب، سرعت و میزان جذب آب و همچنین میزان رطوبت نهایی هسته خرما افزایش مییابد. حداکثر میزان جذب آب در دماهای ذکر شده به ترتیب 59، 62، 71، و 73 درصد بر پایه وزن خشک بود. بررسی فرایند جذب آب توسط سه مدل تحلیلی، پیج و نمایی نشان داد که هر سه مدل بهخوبی در دادههای آزمایشگاهی برازش شده ولی مدل پیج با ضریب تبیین بیشتر (99/0=R<sup>2</sup>) بهتر دادهها را توجیه کرد. بررسی تأثیر دما و مدت آب دادن بر روی هستههای خرما نشان داد که با افزایش دما و مدت خیساندن، اندازه ذرات آسیاب شده با نرخ بیشتری کاهش یافت. مناسبترین دمای آب 35 درجه سلسیوس بود که با خیساندن هستهها در این دما به مدت 72 ساعت و آسیاب کردن آنها به مدت 30 ثانیه، قطر متوسط ذرات به کمتر از 2/1 میلیمتر کاهش یافت در حالیکه این کاهش اندازه برای دمای 25 درجه سلسیوس پس از گذشت حدود 175 ساعت بهدست آمد. مدل لگاریتمی ارائه شده برای بیان قطر ذرات آسیاب شده به صورت تابعی از زمان خیساندن به خوبی با دادههای آزمایشگاهی مطابقت کرد (98/0>R<sup>2</sup>).