مقاله پژوهشی
علیرضا توکلی
چکیده
به منظور افزایش بهرهوری بارش، کاهش سهم مصارف غیرمفید بارش و ایجاد باغ بادام از طریق سامانههای مختلف استحصال و جمعآوری آب باران در حوضههای کوچک (MCWH)، این پژوهش از سال 1379 به مدت 6 سال در استان آذربایجانشرقی، شهرستان اسکو – منطقه یال ایلخچی و در دیمزارهای کشاورزان به اجرا درآمد. تیمارهای مورد مطالعه شامل آرایش سامانههای ...
بیشتر
به منظور افزایش بهرهوری بارش، کاهش سهم مصارف غیرمفید بارش و ایجاد باغ بادام از طریق سامانههای مختلف استحصال و جمعآوری آب باران در حوضههای کوچک (MCWH)، این پژوهش از سال 1379 به مدت 6 سال در استان آذربایجانشرقی، شهرستان اسکو – منطقه یال ایلخچی و در دیمزارهای کشاورزان به اجرا درآمد. تیمارهای مورد مطالعه شامل آرایش سامانههای مختلف استحصال و جمعآوری آب باران (شکل و مساحت)، مدیریت سطوح رواناب و بهبود ذخیرة آب خاک در بستر ریشه، برای دو رقم بادام دیر گل پیوندی بوده است. برخی از مشخصههای زراعی و رشدی محصول و آستانه رواناب و برآورد عملکرد محصول مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج تحقیق و با تکیه بر مدیریت کنترل تبخیر در پای درختان، تیمار برتر و قابل توصیه شامل اندازه سطح رواناب 7×7 متر + سطوح رواناب تمیز و غلتکزده شده و بدون نیاز به استفاده از پلیمر است و تفاوتی بین شکل حوضههای جمعآوری رواناب وجود ندارد، اگرچه آرایش مربعی اندکی بر آرایش نیمدایرهای برتری دارد. در آزمایشهای متعدد تعیین آستانة رواناب برای حوضههای جمعآوری رواناب در تیمار غلتکزده، 5/2 تا 5/3 میلیمتر، در تیمار تمیز و صاف شده، 5/3 تا 5/4 میلیمتر و در تیمار طبیعی، 5/4 تا 5/5 میلیمتر اندازهگیری و برآورد شد. در سال 1385 میزان عملکرد تک درخت حدود 3 کیلوگرم برآورد شد که با 204 نهال در هکتار در تیمار برتر، عملکرد 612 کیلوگرم در هکتار خواهد شد. پژوهشهای تکمیلی برای بررسی جنبههای زراعی و حرکت سطحی و زیرسطحی آب در سطوح رواناب در خاکها و شیبهای مختلف پیشنهاد میگردد.
مقاله پژوهشی
مجید رضایی مایانی؛ ابراهیم امیری تکلدانی؛ محمدهادی داوودی
چکیده
گسیختگی تودهای از نوع صفحهای از محتملترین انواع گسیختگی سواحل رودخانه در سطح جهان است و هر سال حجم قابل توجهی از خاکهای حاصلخیز و تأسیسات مجاور سواحل رودخانه را تخریب میکند. از عوامل مهم در تحلیل پایداری این نوع گسیختگی، زاویۀ ساحل پس از وقوع گسیختگی است که در تعریف شکل هندسی بلوک تخریب شده نیز نقش دارد. برای برآورد ...
بیشتر
گسیختگی تودهای از نوع صفحهای از محتملترین انواع گسیختگی سواحل رودخانه در سطح جهان است و هر سال حجم قابل توجهی از خاکهای حاصلخیز و تأسیسات مجاور سواحل رودخانه را تخریب میکند. از عوامل مهم در تحلیل پایداری این نوع گسیختگی، زاویۀ ساحل پس از وقوع گسیختگی است که در تعریف شکل هندسی بلوک تخریب شده نیز نقش دارد. برای برآورد مقدار زاویۀ ساحل پس از خرابی تودهای در سواحل دارای مصالح همگن روابط متعددی ارائه شده اما تا کنون رابطهای برای تعیین این زاویه در رودخانههای دارای سواحل لایهلایه معرفی نشده است. در این تحقیق با احداث یک مدل فیزیکی از یک ساحل رودخانه متشکل از دو لایه خاک مختلف و ایجاد شرایط مناسب برای گسیختگی تودهای، زاویۀ لایههای بالایی و پایینی ساحل پس از گسیختگی اندازهگیری شد. با استفاده از دو سوم مقادیر اندازهگیری شده برای هر لایه، دو رابطه برای تخمین زاویه گسیختگی لایههای بالا و پایین ساحل معرفی شد. برای ارزیابی و صحتسنجی روابط به دست آمده، از یک سوم مقادیر اندازهگیری شده استفاده و مشخص شد که این دو رابطه دارای میانگین خطای نسبی 14/0 و 015/0 به ترتیب برای لایۀ بالا و لایۀ پایین است که دقت مناسب روابط ارائه شده را نشان میدهد. با میانگینگیری از مشخصات فیزیکی و مکانیکی ساحل و با فرض یکنواختی آن، رابطهای دیگر ارائه و نتایج آن با نتایج حاصل از برخی روابط ارائه شده توسط محققان قبلی مقایسه شد. نتایج نشان میدهد که رابطۀ ارائه شده دقت بهتری نسبت به روابط موجود دارد و در نتیجه میتوان از این رابطه برای تخمین زاویۀ گسیختگی تودهای ساحل از نوع صفحهای برای سواحل لایهلایه و یا همگن استفاده کرد.
مقاله پژوهشی
امیرحسین انصاری پور؛ کیومرث ابراهیمی؛ محمدحسین امید
چکیده
ظرفیت خودپالایی رودخانهها تابع عوامل زمانی و مکانی، نوع و شدت بار آلایندههای ورودی و نیز شرایط محیطی بستر رودخانه است. در حقیقت، ارزیابی خودپالایی رودخانه تعیین مقدار اکسیژن محلول در طول آن است که بر اساس این ظرفیت میتوان دریافت رودخانه از لحاظ آلودگی در چه وضعیتی است و در چه نقاطی وضعیت بحرانی کمبود اکسیژن محلول وجود ...
بیشتر
ظرفیت خودپالایی رودخانهها تابع عوامل زمانی و مکانی، نوع و شدت بار آلایندههای ورودی و نیز شرایط محیطی بستر رودخانه است. در حقیقت، ارزیابی خودپالایی رودخانه تعیین مقدار اکسیژن محلول در طول آن است که بر اساس این ظرفیت میتوان دریافت رودخانه از لحاظ آلودگی در چه وضعیتی است و در چه نقاطی وضعیت بحرانی کمبود اکسیژن محلول وجود دارد. از طرف دیگر، برایتعیینعکسالعملقابلانتظاررودخانهبهورودآلایندهها و شبیهسازی پارامترهای کیفی، استفادهازمدلهایریاضیضروریاست. در این مورد تئوری استریتر- فلپس از مبانی شناخته شده و معروف در محاسبات خودپالایی است. محدودیت روش پیشنهادی استریتر- فلپس صرفنظر کردن از ترمهای انتقال و پخش است. در تحقیق حاضر در مرحلۀ اول رابطۀ کلاسیک استریتر- فلپس به روش تحلیلی مدل شد. پس از آن با افزودن ترمهای انتقال و پخش به رابطۀ مذکور، رابطۀ حاصل با استفاده از روشهای عددی FTCS، Upstream، Lax & Wendroff و QUICKESTتوسعه داده و مدل شد. برای تأمین دادههای میدانی نیز در مهر و آبان 1389، در بازهای به طول 2 کیلومتر از رودخانۀ پسیخان نمونهبرداری و پارامترهای DO، BOD، NO3- و PO4- در آزمایشگاه اندازهگیری شد. با مقایسه مقادیر پیشبینی شده غلظت اکسیژن محلول توسط مدلهای عددی دارای ترمهای انتقال و پخش با مقادیر حل تحلیلی رابطه کلاسیک استریتر- فلپس در مقابل دادههای میدانی، مشخص شد که افزودن ترمهای انتقال و پخش سبب افزایش قابل توجه دقت پیشبینیها میشود. نتایج همچنین نشان میدهد که همۀ روشهای عددی مورد استفاده دقت خوبی دارند و اختلاف بین آنها اندک است. هرچند از میان روشهای عددی مورد استفاده، روش Upstreamبیشترین دقت را از خود نشان داده است. علاوه بر آن، با توجه به روند تغییرات غلظت اکسیژن محلول مشخص شد که رودخانۀ پسیخان در بازه مورد نظر ظرفیت خودپالایی نسبتاً خوبی دارد.
مقاله پژوهشی
عاصفه لطیفی
چکیده
خصوصیات فیزیکوشیمیایی سه رقم برنج به نامهای طارم محلی، فجر و خزر طی 18 ماه انبارمانی مورد بررسی قرار گرفت. این خصوصیات شامل کیفیت پخت، خواص بافتی و خواص خمیری است که طی چند ماه اول تغییر مییابند و سبب مطلوب شدن کیفیت خوراکی برنج میشوند. شلتوکها از مزرعهای که بر اساس توصیه فنی موسسه تحقیقات برنج کشور کشت شده بود، ...
بیشتر
خصوصیات فیزیکوشیمیایی سه رقم برنج به نامهای طارم محلی، فجر و خزر طی 18 ماه انبارمانی مورد بررسی قرار گرفت. این خصوصیات شامل کیفیت پخت، خواص بافتی و خواص خمیری است که طی چند ماه اول تغییر مییابند و سبب مطلوب شدن کیفیت خوراکی برنج میشوند. شلتوکها از مزرعهای که بر اساس توصیه فنی موسسه تحقیقات برنج کشور کشت شده بود، برداشت و در همان شرایط مرسوم در منطقه نگهداری و انبار شدند. آزمایشها در لحظۀ صفر و به منظور بررسی اثر کهنگی (انبارمانی) در زمانهای 3، 6، 9، 12 و 18 ماه بعد انبارداری در سه تکرار و همگی در رطوبت یکسان 12 درصد به شرح زیر اجرا شد: تعیین آمیلوز (فقط در لحظۀ صفر)، حداقل زمان پخت، افزایش طول دانه بعد از پخت و میزان مواد جامد از دست رفته. خصوصیات بافتی شامل سختی برنج پخته با دستگاه بافتسنج و خصوصیات خمیری شامل ویسکوزیتۀ ماکزیمم، ویسکوزیتۀ مینیمم، ویسکوزیتۀ نهایی، شکست و برگشت خمیر با دستگاه رپیدویسکوآنالایزر اندازهگیری شد. از میان خصوصیات پخت در این سه رقم طی انبارمانی، فقط میزان مواد جامد از دست رفته به خصوص در ماه هیجدهم، کاهش معنیداری نشان داد. سختی بافت برنج پخته در هر سه رقم طی انبارمانی افزایش نشان داد اما فقط در رقم خزر افزایش معنیدار بود. از خصوصیات خمیری نیز ویسکوزیتۀ حداکثر در ابتدا افزایش و سپس کاهش یافت. شکست ابتدا افزایش و بعد کاهش یافت و صفت برگشت در ارقام طارم و خزر ابتدا کاهش و بعد افزایش و در رقم فجر ابتدا روندی ثابت و سپس کاهش داشت. طرح به صورت تصادفی و مقایسۀ میانگینها با آزمون دانکن و بهرهگیری از نرمافزار SPSS اجرا شد.
مقاله پژوهشی
منصوره سلیمانی فرد؛ مهران اعلمی؛ فرامرز خدائیان چگنی؛ گودرز نجفیان
چکیده
هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر ژل کربوکسیمتیلسلولز بر ویژگیهای رئولوژیکی خمیر و پارامترهای کیفی (حجم، حجم ویژه، سفتی و نرمی بافت، افت پخت و فعالیت آبی) و ویژگیهای حسی نان بربری است که در قالب بلوک کاملاً تصادفی به اجرا درآمد. هیدروکلوئید کربوکسیمتیلسلولز در سطوح مختلف 5/0، 1 و 5/1 درصد (وزنی/وزنی) به آرد گندم اضافه و ویژگیهای ...
بیشتر
هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر ژل کربوکسیمتیلسلولز بر ویژگیهای رئولوژیکی خمیر و پارامترهای کیفی (حجم، حجم ویژه، سفتی و نرمی بافت، افت پخت و فعالیت آبی) و ویژگیهای حسی نان بربری است که در قالب بلوک کاملاً تصادفی به اجرا درآمد. هیدروکلوئید کربوکسیمتیلسلولز در سطوح مختلف 5/0، 1 و 5/1 درصد (وزنی/وزنی) به آرد گندم اضافه و ویژگیهای رئولوژیکی خمیر با دستگاه فارینوگراف اندازهگیری شد. نتایج حاصل از رئولوژیکی خمیر نشان داد که با افزودن ژل، ظرفیت جذب آب،زمان ورود به خط 500 برابندر، زمان گسترش، زمان پایداری خمیر، زمان ترک خط 500 برابندر و زمان شکست افزایش، اما سست شدن بعد از 10 و 20 دقیقه و همچنین شاخص تحمل به اختلاط، در مقایسه با نان شاهد کاهش مییابد. نتایج حاصل از ارزیابی فعالیت آبی نشان داد که افزودن هیدروکلوئید، فعالیت آبی را کاهش میدهد. در نتایج حاصل از ارزیابی ویژگیهای تکنولوژیکی، مشاهده شد که افزودن ژل در سطح 5/1 درصد حجم و حجم ویژه نان را افزایش میدهد. با اینکه سطح 5/1 درصد بهبود رئولوژیکی را موجب شد، اما سطح مطلوب از نظر کیفی، 5/0 درصد است.
مقاله پژوهشی
محمد چناری؛ مرتضی شهیدزاده؛ ارژنگ جوادی
چکیده
پس از برداشت گندم، بوجاری این محصول از ناخالصیها برای تهیۀ بذر، انبارکردن محصول، فرآوری و مصرف آن از ضروریات است. برای انتخاب نوع ماشین بوجاری که بیشترین ناخالصیها را از نمونههای ارقام گندم پاک کند و دارای بازدهی بیشتر باشد، سه نوع ماشین بوجاری مختلف مورد آزمایش قرار گرفت تا عملکرد آنها روی ارقام گندم شمال خوزستان بررسی ...
بیشتر
پس از برداشت گندم، بوجاری این محصول از ناخالصیها برای تهیۀ بذر، انبارکردن محصول، فرآوری و مصرف آن از ضروریات است. برای انتخاب نوع ماشین بوجاری که بیشترین ناخالصیها را از نمونههای ارقام گندم پاک کند و دارای بازدهی بیشتر باشد، سه نوع ماشین بوجاری مختلف مورد آزمایش قرار گرفت تا عملکرد آنها روی ارقام گندم شمال خوزستان بررسی شود. این سه ماشین عبارتاند از: 1- ماشین بوجاری آرماشین (AR machine) مدل5000 A.R.S، ساخت ایران؛ 2- ماشین بوجاری کیمبریا (Cimbria)، ساخت دانمارک؛ و 3- ماشین بوجاری گلدسات (Goldsaat)، مدل100 G.Sساخت آلمان. فرآیند بوجاری کردن در قالب آزمایش فاکتوریل با طرح پایۀ کاملاً تصادفی با چهار فاکتور: نوع ماشین (سه نوع)، میزان تغذیه (در دو سطح 70 و 95 درصد ظرفیت اسمی ماشین)، میزان باد (در سه سطح شرایط کاری تنظیم شده، کمتر و بیشتر از آن) و سه رقم بذر گندم (چمران، ویریناک و بهرنگ) با سه تکرار اجرا و پس از تجزیه و تحلیل دادهها، میانگینها با استفاده از آزمون چند دامنهای دانکن مقایسه شدند. اثر این عوامل بر بازده کل بوجاری بررسی شد. برای انتخاب الک مناسب، الک مبنا تعریف و بر همین اساس اندازه مناسب برای الک بالایی و پایینی با توجه به رقم گندم انتخاب و روی هر ماشین نصب شد. تحلیل نتایج آماری دادهها نشان داد هر چهار فاکتور اثر معنیداری بر بازده کل بوجاری دارند و مشخص شد که ماشین کیمبریا با بازده کل بوجاری 72/86 درصد دارای بیشترین بازده و ماشینهای بوجاری گلدسات و آرماشین به ترتیب با 59/81 و 64/80 درصد بعد از آن قرار دارند. همچنین، جدا کردن ناخالصیها از رقم بهرنگ با بازده بوجاری 31/84 درصد بهتر از ارقام چمران و ویریناک انجام گرفت. ضمناً مشخص شد که کاهش میزان تغذیه و همچنین افزایش میزان باد، باعث افزایش بازده کل بوجاری میشود.
مقاله پژوهشی
سیدحسن پیشگر کومله؛ علیرضا کیهانی؛ محمدرضا مستوفی سرکاری؛ علی جعفری
چکیده
با افزایش فعالیتهای مکانیزه کشاورزی و وجود ماشینهای متنوع در برداشت محصولات کشاورزی، استفاده از روشهای علمی برای انتخاب بهینه روش برداشت ضروری است. ذرت بذری به دلیل حساسیت بسیار در زمان برداشت و ارزش ریالی زیاد آن اهمیت بسیاری بالایی در کشاورزی ایران دارد. وجود تنوع سامانه و ماشینهای برداشت این محصول ایجاب میکند ...
بیشتر
با افزایش فعالیتهای مکانیزه کشاورزی و وجود ماشینهای متنوع در برداشت محصولات کشاورزی، استفاده از روشهای علمی برای انتخاب بهینه روش برداشت ضروری است. ذرت بذری به دلیل حساسیت بسیار در زمان برداشت و ارزش ریالی زیاد آن اهمیت بسیاری بالایی در کشاورزی ایران دارد. وجود تنوع سامانه و ماشینهای برداشت این محصول ایجاب میکند تا گزینههای مختلف، از جنبههای گوناگون، ارزیابی شوند. بر این اساس، در پژوهش حاضر سه سامانۀ برداشت: دو مرحلهای (با استفاده از ذرتچین- پوستکن)، کمباین غلات و وینتراِشتایگر با توجه به هفت معیار: مقدار تلفات برداشت، انرژی مصرفی عملیات برداشت، ارزش ریالی سامانه، راحتی و ایمنی از دید کاربر، میزان آموزش مورد نیاز به کاربر، هزینههای تعمیر و نگهداری و ظرفیت مزرعهای ماشین ارزیابی و با استفاده از روشهای تصمیمگیری چندمعیاری TOPSIS و SAW مناسبترین گزینه انتخاب شد. مقادیر CL* در روش TOPSIS (نزدیکی نسبی گزینه به راهحل ایدهآل) برای سه سامانۀ گفته شده به ترتیب 60/0، 57/0 و 42/0 به دست آمد. در روش SAW، مقادیر A* (مقادیر کمی اولویت هر یک از گزینهها) 78/0، 55/0 و 49/0 به ترتیب برای سامانههای برداشت دو مرحلهای (ذرتچین- پوستکن)، کمباین غلات و کمباین وینتراِشتایگر بود. بر این اساس مشخص شد که در هر دو روش تصمیمگیری، سامانۀ ذرتچین- پوستکن مناسبترین گزینه است و ماشینهای کمباین غلات و وینتراِشتایگر گزینههای بعدی هستند.
مقاله پژوهشی
اورنگ تاکی؛ اردشیر اسدی
چکیده
الگوی کشت پیاز در مناطق عمدة پیازکاری ایران به صورت پخشی (درهم) است و تمامی عملیات زراعی شامل وجین و برداشت با نیروی انسانی انجام میگیرد به طوریکه تنها برای کندن پیاز، چهل کارگر روز در هکتار مورد نیاز خواهد بود. استفاده از ماشینهای عقبسوار تنها در صورتی امکانپذیر است که محل تردد چرخهای تراکتور به اندازه حداقل چهل سانتیمتر ...
بیشتر
الگوی کشت پیاز در مناطق عمدة پیازکاری ایران به صورت پخشی (درهم) است و تمامی عملیات زراعی شامل وجین و برداشت با نیروی انسانی انجام میگیرد به طوریکه تنها برای کندن پیاز، چهل کارگر روز در هکتار مورد نیاز خواهد بود. استفاده از ماشینهای عقبسوار تنها در صورتی امکانپذیر است که محل تردد چرخهای تراکتور به اندازه حداقل چهل سانتیمتر خالی از محصول باشد. این امر به رها شدن 20 درصد مساحت زمین منجر شده و کاهش عملکرد محصول را به دنبال دارد. در تحقیق حاضر، امکان استفاده از ادوات جلوسوار برای کندن و ردیف کردن کل سوخهای نواری معادل عرض اتکای تراکتور یا برای کندن و ردیف کردن سوخهایی که فقط در جلوی چرخها قرار میگیرند، بررسی گردید. تیمارهای مورد ارزیابی شامل نصب یک پیازکن میلهای در جلوی تراکتور و اضافه کردن ضمایمی برای کنار زدن سوخهای قرار گرفته در جلوی چرخهای تراکتورو نصب پیازکن میلهای در عقب تراکتور به همراه استفاده از ادوات جویچهکن (برگرداندار یا بشقابی) در جلوی تراکتور برای برداشت و کنارریزی محصول از محل عبور چرخهای تراکتور بود. اثر تیمارها بر افت کمی و کیفی محصول در مزرعه کاشته شده با الگوی پخشی در دو حالت سرزنی شده و سرزنی نشده مقایسه شد. بررسیهای اولیه روی کارایی پیازکن میلهای نشان میدهد که در حالت جلوسوار، غیریکنواختی عمق کار به علت فقدان سامانة کنترل خودکار کشش در جلوی تراکتور در مقایسه با حالت عقبسوار، بیشتر است و احتمال وارد آمدن صدمات مکانیکی به سوخها را افزایش میدهد. در این حالت، درصد سوخهایی که آسیبهای مکانیکی سطحی به آنها وارد میشود در حدود 8 درصد کل محصول برآورد شد. عدم فرمانپذیری مطلوب تراکتور و لغزش بالای چرخهای آن نیز از دیگر مشکلات استفاده از ماشین در حالت جلوسوار است. بنابراین، نصب پیازکن در عقب تراکتور و استفاده از دو عامل خاکورز در جلوی چرخهای تراکتور برای کندن و ردیف کردن سوخهای قرار گرفته در جلوی چرخها تنها راه عملی در نظر گرفته شد. در این ترکیب، تأمین یکنواختی عمق کار جویچهکنها، که به صورت جلوسوار به تراکتور متصل میشوند، بدون وجود سامانة کنترل خودکار عمق برای نوع برگرداندار بسیار دشوار است و راننده به دفعات مجبور به تغییر وضعیت اهرم هیدرولیک برای برقراری یکنواختی در عمق کار کنارزن خواهد بود. در استفاده از این نوع کنارزن ضرورت وجود چنین سامانهای اجتنابناپذیر است. کنارزن نوع بشقابی بدون نیاز به سامانة کنترل خودکار هیدرولیکی قابلیت کار در عمق یکنواخت را داراست و فرمانپذیری و لغزش چرخهای تراکتور را نیز در حد قابل قبول تأمین میکند. مقایسة این دو نوع کنارزن در برداشت محصول نشان میدهد که از نظر سهولت کاربری و آسیبهای سطحی وارد بر سوخها نیز نوع بشقابی بر نوع برگرداندار برتری دارد، اما لبة برنده آن در محل ورود به خاک حدود 4 درصد از سوخها را در الگوی پخشی برش میدهد. در صورت تغییر الگوی کشت از پخشی به خطی متراکم، میتوان با استفاده از جویچهکن بشقابی سوخهای محل عبور چرخها را کند و به نوار بین آنها هدایت کرد.